بدون عنوان
الهي من فدات بشم من تو حال خودم بودم ديدم يهو شال منو سر كردي گوشي اغايي هم برداشتي داري واسه خودت حرف ميزني نميدوني چه صحنه قشنگي واسم بود ببهايخوشكلت بغل كردي لالا شدي بله الان جاي شما نشستن رو دكوري هستن بايد بزور درت بيارم اينجا مشهد هشتم تولد ماماني بود بابايي اونجا برام تولدتگرفت ...
نویسنده :
حس مبهم
22:09